داري به چي نيگا ميكني؟؟؟؟
شهريور88
پنج شنبه 88/6/26 مامان از سركار اومده بود خونه و تو بغل خاله بودي داشتم باهات بازي ميكردم و تو قهقهه ميزدي كه خاله جيغ كشيد و گفت پارسا دندون درآورده اول باور نكردم خودم كه نگاه كردم مطمئن شدم مباركت باشه خوشكلم امروز به مامان اعلام كردن تا آخر شهريور خونه سازماني خالي ميشه ما ميتونيم بريم اونجا. آخرهاي ماه خونه خالي شد يك خونه دو طبقه بود كه طبقه دومش مال ما شد ولي توش افتضاح بود توي خونه رطوبت داشت به خاطر همين لوله كشيش رو روكار كرديم و توي خونه رو نقاشي كرديم به قول معروف عروسش كرديم چند روز هم صبر كرديم تا بوي رنگش بره بعد اسباب كشي كنيم. همسايه طبقه پايين كه بالا اومد و خونه رو نگاه كرد گفت باورم نميشه اين همون خونه قبلي باشه &...
نویسنده :
ماماني
11:42
مرداد88
اين ماه هم بدون اتفاق خاصي تموم شد تو هم هزار ماشاالله روز به روز تپل تر و خوشكل تر ميشي
نویسنده :
ماماني
11:33
اولين عكس آقا پارسا بعد از تولد
بهمن ماه 87
روز دوشنبه 87/11/14 همراه دوستم به بيمارستان قوامين تهران رفتيم و سونوگرافي سه بعدي دادم و در واقع اين اولين عكس گل پسرم بود.
نویسنده :
ماماني
11:29
مهر ماه 87
توي اين ماه بعضي صبح ها حالم بد ميشد ديگه نمي تونستم تخم مرغ و ترشي رو نگاه كنم سريع حالم بد ميشد. 21 مهر ماه هم اولين جلسه كلاسم بود آخه توي دانشگاه تدريس ميكردم و اين از بيكاري بهتر بود حداقل سرگرم مي شدم.
نویسنده :
ماماني
8:38
شهريور87
نميدونم چرا يه حسي بهم ميگفت مسافر جديدي تو راه دارم چون زياد مطمئن نبودم سه شنبه 12 شهريور تنهايي آزمايشگاه رفتم و آزمايش دادم گفتن چهارشنبه جواب آزمايش رو ميدن. . . . . . چهارشنبه دومين روز ماه رمضان بود و من روزه بودم ساعت 11 بازهم تنهايي به آزمايشگاه رفتم و جواب آزمايش رو گرفتم يكي از دوستهام جواب آزمايش ها رو ميداد وقتي بهم تبريك گفت واقعاً شوكه شدم گفت چرا مگه مطمئن نبودي گفتم نه همين طور الكي اومدم آزمايش دادم خودمم باورم نمي شه گفت جواب آزمايش رو به متخصص زنان نشون بده نتونستم تا بعداز ظهر صبر كنم سريع پيش دكتر عمومي رفتم گفت بايد سونوگرافي بدي بعد از ظهر همراه خواهرم رفتم سونو دادم و بعد از اينكه اطمينان پيدا كردم ...
نویسنده :
ماماني
10:23